بازدید 24595

ادعای عجیب نابودی ایران توسط حافظ و مولوی!

کد خبر: ۸۱۷۵۰۰
تاریخ انتشار: ۲۷ تير ۱۳۹۷ - ۰۷:۳۳ 18 July 2018

ابراهیم فیاض در سخنانی عجیب، حافظ و مولوی را باعث نابودی و انحطاط ایران معرفی کرد.

به گزارش ایرنا، ابراهیم فیاض را با اظهارنظرهای جنجالی‌اش می‌شناسیم؛ یک روز درباره تأثیر روانشناسان بر طلاق و روز دیگر درباره بی‌ارزش خواندن کار مرحوم مریم میرزاخانی. حالا او در همایش «بازتولید حکمت فردوسی در فرایند فرهنگ ایرانی» که در حوزه هنری انقلاب اسلامی خراسان رضوی برگزار شد، حافظ و مولوی را عامل انحطاط ایران دانسته و فردوسی را سبب پیشرفت.

او در این همایش اضافه می‌کند: «در ایران همیشه بین عرفان و حکمت جنگ وجود داشته است. یکی از مشکلات ما وجود اندیشه‌های افرادی همچون مولوی و حافظ در برابر حکمت است. متأسفانه بعد از انقلاب، اشعار حافظ که هویت ملی در آن وجود ندارد رواج بیشتری یافت و شاهنامه که تاریخ این مملکت است، حذف شد. این امر سبب انحطاط آینده نیز می‌شود، در نتیجه مردم به غرب‌گرایی روی می‌آورند».

کاکایی: مقابله با حافظ و مولوی شومن‌بازی است

عبدالجبار کاکایی در گفت‌وگو با «ایرنا» بابیان اینکه مخالفت با حافظ و مولوی تازگی ندارد و پیش‌ازاین هم گفته‌شده، افزود: «اغلب متفکران مسلمان که با اندیشه‌های کسروی نزاع داشتند، کم‌کم خودشان به سمت اندیشه‌های کسروی حرکت کردند. بحث این است که از چه جهت به عرفان نگاه بکنیم. عرفان جنبه‌های سازنده و جنبه‌های مخرب اجتماعی هم دارد. هر اندیشه‌ای این‌چنین است. در اقوال صوفی مشایخ، به‌ویژه سخن مولانا و غزالی و حافظ و سعدی و دیگران به امر اخلاقی در ارتباطات جامعه و نظام قانون‌گذاری اجتماع خیلی تأکید می‌شود. برمبنای روایت‌هایی که از تذکرة‌الاولیا و سایر کتب عرفانی به ما رسیده، اغلب صوفیه با نظام قانون‌گذاری فقه دینی که فاقد پشتوانه قوی باشد مخالفت می‌کردند. »

نویسنده «تاوان کلمات» در ادامه افزود: «اگر ما خاستگاه فردوسی و حکمتش در خرد را اندیشه‌های کهن ایرانی بدانیم، دقیقا دعوت به عرفان، دعوت به خردگرایی و عمل کردن به یک امر اخلاقی است. در خود شاهنامه فردوسی هم مباحثی هست که جامعه امروز بشری نمی‌پذیرد. این گفتمان‌ها بیشتر جنجال‌آفرین است و به‌ویژه اگر از ناحیه کسانی صادر شود که موضع‌گیری‌هایشان درواقع خلاف رفتارهای سابقشان باشد؛ کسانی که زمانی خواندن شاهنامه را منع می‌کردند. اندیشه‌هایی که زمانی در مقابل خردگرایی می‌ایستادند، وقتی بیایند به نام خردگرایی بخواهند با مولانا و غزالی و حافظ و دیگران مقابله کنند، به نظر من چیزی جز شومن‌بازی نیست.»

کاکایی در پایان از قابل احترام بودن ایران با همه جنبه‌های فرهنگی‌اش می‌گوید و اضافه می‌کند: «تصوف و عرفان در ایران معجونی از عشق و خرد باهم است و ما با این اندیشه‌هاست که حافظ را می‌شناسیم. خود حافظ و فردوسی و مولانا اصلاً باهم مشکلی نداشتند. به نظر من طرح مباحثی درباره انحطاط ایران توسط حافظ و مولوی ارزش علمی ندارد.»

غیبت وطن‌پرستی در ادبیات

دکتر محبوبه حیدری، استاد ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی با بیان اینکه بعد از فردوسی اندیشه وطن‌پرستی در ادبیات وجود ندارد افزود: «نگاه سعدی، حافظ و مولوی جهان‌وطنی است و اشاره مستقیمی به ایران و میهن در اشعار این سه وجود ندارد. از نگاه جامعه‌شناسی، عرفان مخرب بوده و حتی مثل مخدر عمل کرده است.»

نویسنده کتاب «ادبیات مکتبخانه‌ای ایران» نگاه افراطی به عرفان را رد می‌کند، اما معتقد است خردورزی و وطن‌پرستی بعد از فردوسی تا دوره مشروطه در ادبیات حضور نداشته است. حیدری اضافه می‌کند: «نگاه عرفان، فردمحور و نگاه فردوسی جامعه‌محور است. تمایل به عرفان باعث شده که عقلانیت در جامعه کمتر شود و حتی هنگام انتخاب هم کسانی که بین عقل و عشق، دومی را انتخاب می‌کنند صاحب ارزش هستند.»

فیاض: حافظ و مولوی ضد دین هستند

ابراهیم فیاض در گفت‌وگو با «ایرنا» با تأیید حرف‌های روز گذشته‌اش درباره حافظ و مولوی می‌گوید: «عرفان یک دانش غیرانسانی، حیوانی و گیاهی است و فلسفه، دانش انسانی است. بحث وحدت وجود و اصالت وجود و این‌ها همه حیوان پرستی است. ما بعد از بوعلی سینا یک‌جور افلاطونی می‌شویم و دیگر چارچوب‌های اندیشه‌ای ما از بین می‌رود و محورمان می‌شود مطرح‌شدن خدا و طبیعت و تاریخ و این‌ها ازاین‌پس محو می‌شود.»

فیاض در ادامه می‌گوید: «مولوی و حافظ ضد دانش و حتی ضد راستی‌اند. این‌ها در شعرهایشان همه‌چیز را باطل کرده‌اند. ضد عقل و خردند. برای خودشان خرد عرفانی درست کرده‌اند. من حتی می‌خواهم بگویم دانش و راستی و درستی و دین و همه این‌ها که مبنای تکامل بشری‌اند، توسط حافظ و مولوی مورد هجوم واقع‌شده‌اند».

او در پاسخ به این سؤال که حافظ بر قرآن تسلط و اشراف کامل داشته و چگونه چنین فردی مخالف خرد می‌شود گفت: «بله، مولوی و حافظ مفسر قرآن هستند، اما چه تفسیری؟ تفسیر عرفانی هندی. یا تفسیر عرفانی یهودی و مسیحیت. تفسیر حافظ از قرآن بر اساس هندوئیسم واقع در شیراز بوده و این تفسیرها یا شرقی و هندی می‌شود و یا تفسیرهای غربی. قرآنی که آن‌همه روی تاریخ، مخصوصاً روی قصص بحث می‌کند، محو شده‌است و در شعر حافظ تنها یک غزل متأثر از قرآن است و دیگر داستانی نیست. حالا مولوی دیالکتیکی وارد داستان می‌شود، البته آن‌هم دیالکتیکی جدلی است. حتی اسلام‌گویی مولوی ضد اندیشه و ضد تفکر است».

ضد زبان‌ها

فیاض در ادامه با تأکید بر اینکه مبنای تعقل زبان‌شناسی است، می‌گوید: «فردوسی این را خوب متوجه شده که عجم را زنده می‌کند بدین پارسی. سی سال هدف او همین بوده است. بحث این‌ است که زنده‌بودن یک ملت و یک فرهنگ به زبانش است، که فردوسی این را فهمیده بود. مولوی و حافظ ضد زبان‌اند. این‌ها می‌گویند اصل معناست و زبان مهم نیست. یعنی من حتی عرفان را ضد دین می‌دانم چون مقوله دین یعنی پذیرفتن مسئولیت؛ یعنی جزا؛ یعنی همان انذاری که در قرآن خیلی بحث شده است؛ سادیسم و مازوخیسم ریشه‌اش در عرفان است. یعنی جامعه شما که عرفانی است، دچار سادیسم و مازوخیسم است. تمام فیلم‌ها و رسانه‌هایتان همین است. اگر غیرازاین است به من بگویید».

احمدی‌نژاد، حافظی بود

فیاض در پایان صحبت‌هایش سراغ دولت نهم و دهم می‌رود و آن‌ها را طرفدار تفکر حافظ می‌داند و اضافه می‌کند: «احمدی‌نژادی‌ها ابتدا از فردوسی گفتند، اما عملاً حافظی بودند. آن‌ها طرفدار فردوسی نبودند، چون فردوسی حماسه بود و آن‌ها در ابتدا می‌گفتند حماسه، اما در عمل حافظی بودند. می‌پذیرم که در ابتدای دولت نهم به‌طرف فردوسی رفتند اما آخر دولت نهم‌شان کم‌کم پیچیدند طرف حافظ. این‌ها الان انحطاط ما را شکل می‌دهند.»

حافظ از دیدگاه رهبری

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی خود در آیین گشایش کنگره جهانی حافظ در آبان سال 1367 درباره حافظ این‌گونه فرموده‌اند: «منظور من از حافظ، آن شخصیتی است که از حافظ در تاریخ ماندگار است؛ یعنی آن بخش اصلی و عمده‌ی عمر حافظ که بخش پایانی عمر اوست. [...] حافظ در اقلاً ثلث آخر زندگی‌اش، یک انسان وارسته و والاست. اولاً یک عالم زمانه است؛ یعنی درس‌خوانده و تحصیل‌کرده و مدرسه‌رفته است. فقه و حدیث و کلام و تفسیر و ادب فارسی و ادب عربی را آموخته. حتی آن‌چنان‌که حدس زده می‌شود، از اصطلاحاتی که در نجوم و غیره به‌کاررفته، در این علوم هم‌دستی داشته و تحصیلی کرده، یک عالم است. این عالم، بساط علم‌فروشی و زهدفروشی و دین‌فروشی را هرگز نگسترده، که آن روز چنین بساط‌هایی رواج داشته. این عالم در بخش عمده‌ای از عمرش، راه سلوک و عرفان را هم پیموده. در اینکه وابسته‌ به فرقه‌ای از متصوفه هم نیست، شاید شکی نباشد. یعنی هیچ‌یک از فرق متصوفه، نمی‌توانند ادعا کنند که حافظ جزو سلسله‌ آن‌هاست، زیرا که برای او هیچ مرشدی، شیخی، قطبی بیان‌نشده».

ایشان در مرداد 1380 نیز پیرامون معارف بلندی که در شعر حافظ وجود دارد، اظهار داشتند: «این معارف هم فقط با هنرمند بودن به دست نمی‌آید، بلکه یک پشتوانه‌ فلسفی و فکری لازم دارد. باید متکا یا نقطه‌ عزیمت و خاستگاهی از اندیشه‌ والا، این درک هنری و سپس تبیین هنری را پشتیبانی کند».

تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۸
در انتظار بررسی: ۱۳
انتشار یافته: ۳۵
با مدعی مگوئید اسرار عشق و مستی
تا بی خبر بمیرد از درد خودپرستی...
پاسخ ها
ناشناس
| United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland |
۱۲:۳۱ - ۱۳۹۷/۰۴/۲۷
احسنت. این مدعی اگر یک غزل مثل غزلهای حتفظ بتواند بیاورد آنوقت بیاید حرف بزند. در غیر این صورت میخواهد پا روی حافظ و مولوی بگذارد که بالا برود. زهی خیال باطل
پویا
| Germany |
۱۷:۳۷ - ۱۳۹۷/۰۴/۲۷
اگر سعدی بود چنین می گفت:
با مدعی بگویید اسرار عشق و مستی
تا بی خبر نمیرد از درد خودپرستی
عجب!!! بابا تنها چیزهایی که برای این مملکت موندن همین چند شاعر و چند مفاخر دیگر ببینم می تونید اینها رو به کشورهای دیگر بدبد،این اقا مطمئن حالش خوبه یا اینکه دنبال معروف شدنه با این حرفها
عزیز جان شما نمی توانی این شخصیت روتخریب کنی لطفا راه دیگری پیدا کنید دوره این حرفها گذشته هنوز تو خوابی بیدار شو عزیز
بسیاری از شعر های حافظ در باره معظلات اجتماعی است و نگاه جامعه شناسان به جامعه دارد .مانند تزویر و ریای حکام و واعظان که فراوان در اشعار حافظ میبینیم. لطفا با افراط و تفریط به حوزه ادبیات و هنر وارد نشویم. فردوسی بزرگ هویت ملی و فرهنگی ما را احیا کرد و حافظ و سعدی و مولوی هویت فرهنگی ما را ارتقا بخشیدند. لطفا در حق این بزرگان ادب دنیا بی مهری نکنید.
پاسخ ها
دكتر
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۰۱ - ۱۳۹۷/۰۴/۲۷
نخست اين كه ايشان بزرگان ادب بارسى هستند و ادب ايرانزمين و جايكاه خاصى نه در ادب جهانى دارند و نه در فرهنگ كشورهاى بيرون از اين منطقه. دوم، مولوى و حافظ و حافظ و فردوسى هر كدام يك آبشخور فرهنگى وعقيدتى دارند و با هم بسيار متفاوتند. من هم به عنوان يك دانشكاهى علوم اجتماعى خوانده ى از كودكى با ادبيات و عرفان آشنا و دمخوار، حق دارم بر اين راى باشم كه صوفيگرى و عرفان وهم آلود اثر بسيار بزرگى بر انحطاط فرهنگى جامعه ى ما دارد. حال شما جنبه اى مثبت ار شعر حافظ را نموه آوردى ولى بايد به نابسامانى و بس افتادگيهاى فرهنگى خود نيز آگاه باشيم.
واقعا امثال فیاض دنبال جذب چه کسانی هستند که چنین با قطعیت درباره اشخاصی بزرگ بدون تحلیل از سروده های آن هاصحبت می کنند؟
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۰۵ - ۱۳۹۷/۰۴/۲۷
نظر جناب فياض نادرست نيست. شما بسيار بى دليل ت بر ايشان تاخته ايد. برويد بژوهش كنيد كه چرا غربيان با اين كه بسيار جوينده اند، هيچ گاهايده هاى صوفيگرانه و عرفانهاى وهم آلود و خانقاه نشينى هاى بى حاصل موجود در فرهنگ ما را از ما نزديده اند؟! چرا بر عكس همين امروز هم ما را به اين كونه رفتارها تشويق. مى كنند و خودشان با تمام توان به شادى و آبادانى دنيا و عقلانيت و فلسفه ى عملى گرايش دارند؟
سلام. عجب مملکتی داریم. یک روز به فردوسی و شاهنامه حمله می شود، روزی دیگر به خواجه حافظ و مولانا محمد بلخی.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۰۸ - ۱۳۹۷/۰۴/۲۷
فردوسى چه ربطى دارد به بلخى؟ يكى ايرانى مروج زندگى و ميهن پرستى و دمنده ى روح اميد، يكى ديگر گسترش دهنده ى صوفيگرى وبرترى دل بر خرد بشرى؟
باسلام
چند صفحه اراجیف ردیف کردید و همه عالم و آدم را بد کردید که در آخر سر بتونید احمدی نژاد را خراب کنید
کلا این فیاض ضد احمدی نژاده و هر چیزی رو به اون ربط میده.
چرا هرکی یه نظریه جدید و یا نظریه ای بر خلاف باورهای ما میگه، فورا در مقابلش موضع میگیریم و تخریبش میکنیم. حداقل یک درصدی هم احتمال بدیم شاید نظر مخالف ما درست باشه؟
اتفاقا من هم زیاد به درست بودن راهی که حافظ و مولوی رفته اند و برداشتی که از دین داشته اند اعتقاد ندارم،به صدها دلیل که اینجا جای بحثش نیست
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۳۶ - ۱۳۹۷/۰۴/۲۷
معلومه که اصلا حافظ را نخواند ه ای.
پاسخ ناشناس ١١:٣٦
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۱۵ - ۱۳۹۷/۰۴/۲۷
در تاييد سخن يك دوستدار فرهنگ و ادب، من هم كه بسيار هم ادبيات ايرانى را كاويده ام در محضر بزرگانى چون دكتر كدكنى و هم ادبيات غرب را، پس از انديشه و پژوهشهاى فراوان امروز قاطعانه تبر بر بت برترى فرهنگى ايرانى و بسيارى از ساختارهاى انديشه ى اين شاعران پيشين مى زنم. حافظ و سنايى و عطار و سعدى و بلخى و مانند اينها را هم خوب مى شناسم ولى بسيرى انديشه هايشان را بى پايه و وهم آلود و مايه ى پس افتادگى فرهنگى امروز و ديروزمان مى دانم.
با اینکه دلبسته اشعار حافظم ولی با ابراهیم فیاض موافقم
پاسخ ها
داوود
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۳۵ - ۱۳۹۷/۰۴/۲۷
درسته بنده هم تا حدودی و از جنبه هایی با حرفهای غیرافراطی ایشان موافقم ولی شاید دلیل اصلی صحت حرفهای این بنده خدا برداشتهای نادرست و غرض ورزانه اکثریت مردم از عرفان و همچنین کوتاهی در آموزش و بکاربستن مفاهیم شاهنامه باشد. این نظر من است
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۳۷ - ۱۳۹۷/۰۴/۲۷
کمی با دقت بیشتر بخوان تا به مفاهیم اجتماعیش بیشتر پی ببری
دانشگاهى
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۲۰ - ۱۳۹۷/۰۴/۲۷
من هم به عنوان مسى كه عمرى را در پژوهش و شناخت فرهنگ ايران و غرب گذرانده ام و گرد جهان هم گرديده ام تا حد زيادى با جناب فياض در اين باره همراى و همراه هستم. امثال مولوى و سنايى و عطار را هم با وجود اعتقاد به لزوم شناختشان به عنوان بخشى از تاريخ فكرى ايران بزرگ، راهبران مناسب فكرى براى فرهنگ و انديشه ى ايرانى امروز نمى دانم.
فقط باید از خداوند منان آرزو کنیم که همه را عاقبت بخیر کند !
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی!
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۳۸ - ۱۳۹۷/۰۴/۲۷
تا مدعی بمیرد از درد خود پرستی. همین بیت نکته روان شناسانه دارد.
دانش پژوه بى تعصب
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۳۱ - ۱۳۹۷/۰۴/۲۷
خواهشمندم اسرار عشق و مستى را براى خودتان نگه داريد چون به تاريخ انديشه و فرهنگ ديروز و امروزمان كه مى نگرم - و يقين داشته باشيد كه بسيار هم جسته ام و آن را پژوهيده ام - اسرار عشق و مستى را راهگشا نمى بينم، نه راهى براى آن روزهاى اين كشور و مردم گشوده و نه براى امروز و فردايمان خواهد گشود. مصرع دوم بيتى كه ذكر كرديد هم نمونه روشنى از خودبرتربينى و نداشتن روادارى و مدارا در برابر ديدگاه مخالف است!
به هر حال فردوسی اگر اشعارش نبود الان ما عربی صحبت میکردیم و دیگر ایرانی نبود......
این میخواد با این نظرهاش معروف بشه
شخصا این مطلب را کاملا قبول دارم و برای مقابله با آن و تثبیت شاهنامه و مفاهیم آن تلاش می کنم.
«در ایران همیشه بین عرفان و حکمت جنگ وجود داشته است. یکی از مشکلات ما وجود اندیشه‌های افرادی همچون مولوی و حافظ در برابر حکمت است. متأسفانه بعد از انقلاب، اشعار حافظ که هویت ملی در آن وجود ندارد رواج بیشتری یافت و شاهنامه که تاریخ این مملکت است، حذف شد. این امر سبب انحطاط آینده نیز می‌شود، در نتیجه مردم به غرب‌گرایی روی می‌آورند»
پاسخ ها
ايرانى
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۳۴ - ۱۳۹۷/۰۴/۲۷
به عنوان كسى كه سالها در غرب فعاليت دانشگاهى داشته ام نظر شما ر انه تنها درست مى دانم، بلكه با مطالعه آثار شرق شناسان و توصيه هاى آنان، تعمدى خاص در ترويج يك بخش از فرهنگ تاريخى ايران مى بينم.
براي اين به سراغ اين شاعرها رفته اند چونكه جديدا" تشخيص داده اند اين شعرا سياسي هم بوده اند اينجور حرفها در شعرشان آورده اند.
چه کسی هست این ابراهیم فیاض!!!؟
حالا شما چرا هر حرفی که گفته شد را درج می کنید. این ها با این حرف ها می خواهند خودشان را مطرح کنند . شما هم که این فرد را مطرح کرده اید.
باید به اقای فیاص گفت اتفاقا افکار شما باعث انحطاط هست
به نوعی درست میگه مولوی شخصیتی که هیچ اعتباری به سرزمین و زادگاه و رنج مردم نداده.درعصرمولوی که با هجوم مرگبار مغولان همراه بوده ایشان براحتی از بلخ و عبور از ایران آن زمان به قونیه مهاجرت کرده و تمام عمرش را دور از فجایع مغول به عرفان و تدریس علوم دینی و شعرسرائی پرداخته و کوچکترین همدردی با مردمان مصیبت دیده عصر خودش در آثار ایشان دیده نمیشود. در آثار سعدی و حافظ هم با وجود تمام تعالیم و آموزه های رفتاری که هست اما واقعیت این هست که جامعه ایران در آن زمان تحت اشغال بیگانگان بوده و بیشتر از آموزه های اخلاقی نیازمند روحیه سلحشوری و جنگاوری و ملی گرایی و استقلال طلبی برای رها شدن از سلطه اقوام بیگانه بوده که متاسفانه جای چنین شخصیتهایی در تاریخ ایران بسیار خالی هست اما در عوض عرفان و صوفیگری به عنوان یک مخدر جهت فراموشی مصائب زمانه بسیار رایج بوده. همین امروز چند نفر میدانند یعقوب لیث صفاری که بوده و چرا آرامگاهش یک مخروبه هست؟ چرا فیروزنهاوندی را ما ایرانیها نادانسته به خاطر قتل عمر لعنت میکنیم؟ همه اینها نتیجه بیتفاوتی تاریخی هست. تمام ملی گرائی ما خلاصه شده در فوتبال ملی و یک جشن نوروز همین و بس اما در عمل خودمان بزرگترین دشمنان خردگرایی و ملی گرایی هستیم
2
عجب!
کسب شهرت به هر قیمتی که دیگه امروز بیماری است که مد شده و به جان خیلی ها افتاده.
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار