بازدید 9868

برجام و تسویه حساب‌های سیاسی

رضا رحیمی*
کد خبر: ۷۹۷۸۷۵
تاریخ انتشار: ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۷:۱۱ 10 May 2018

انقلاب اسلامی ایران در آستانه چهل سالگی قرار دارد و انتظار این است که در طول چهار دهه از عمر این انقلاب که با جان فشانی ها و رشادت های فراوان حاصل شد، بازیگران سیاسی داخلی آنقدر رشد یافته و به بلوغ رسیده باشند که میان منافع ملی و ارزش های حیاتی کشور با منافع حزبی و گروهی خود تفاوت قائل شوند.

این انتظار به جا و شایسته در حالی است که بارها در طول سال های اخیر با مجموعه فعالیت هایی از جنس سیاسی و مدیریتی در کشور رو به رو بوده ایم که در آن ها بویی از احترام به منافع ملی و حفاظت از حیات سرزمینی ایران دیده نمی شود.

ماجرای توافق نامه هسته ای ایران و آنچه در طول حداقل 10 سال گذشته بر سر آن آمد به خوبی این مهم را آشکار می کند که در کشور ایران به رغم همه اهمیتی که باید برای منافع ملی و ارزش های کلان سیاسی قائل شد، به کرات برخی سیاستمداران و هواداران آنها گام در تخریب این ارزش های حیاتی گذاشته اند.

شاید اگر منافع ملی و ضرورت پاسداری از آن همچون ضرورت پاسداری از امنیت ملی در کشور به خوبی بازنمایی شده بود، کوچک ترین اقدام در مسیر تخریب و خدشه وارد کردن به ارزش ها و منافع ملی مستوجب مجازات های سنگین می شد، اما به این علت که در مفهوم سازی این ارزش ها کم تر تلاش شده است، کم تر کسی از ضرورت پاسداری از این مسائل آگاه است و لذا به خوبی ابزار برخی جریان ها برای دست یابی به قدرت و یا تخریب جناح رقیب می شوند.

در مورد مذاکرات هسته ای ایران به 5+1 در طول سال های گذشته نیز دقیقاً این رخداد تلخ اتفاق افتاد. با اینکه در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد وی بارها علاقه خود را برای مذاکره با آمریکا نشان داد، اما حاکمیت در آن مقطع زمانی صلاح را بر این دیده بود که مذاکرات و توافق احتمالی در آن شرایط صورت نگیرد و اینجا به خوبی می توان درک کرد که موضوع مذاکرات هسته ای تنها به خواست و اراده یک دولت یا وزیر ممکن نمی شود.

با این حال در زمان رقابت های انتخاباتی سال 1392 رئیس جمهور پیروز و جریان های حامی وی با انتقاد شدید از روند مذاکرات هسته ای در طول آن 8 سال، به جامعه اینگونه القاء کردند که دولت اگر به دست آنها باشد توانایی ایجاد توافق هسته ای را دارند و از سویی نیز در صورت شکل گیری هر گونه توافقی، بسیاری از مشکلات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی جامعه را حل خواهند کرد.

یکی از مهم ترین دورانی که توافق نامه هسته ای و یا همان برجام که در ادامه شکل گرفت، ابزاری برای تسویه حساب سیاسی و رسیدن به قدرت شد را باید رقابت های انتخابات ریاست جمهوری سال 92 دانست که در آن زمان انتظارات بالایی در میان مردم در رابطه با این توافق نامه ایجاد شد.

اگرچه با نظر مساعد حاکمیت و تمام ارکان نظام و نه تنها دولت یازدهم، از سال 1392 به بعد امکان مذاکرات هسته ای و سیدن به یک توافق جامع تحت عنوان برجام در کشور آن هم در راستای پاسداری از منافع ملی و ارزش های حیاتی کشور شکل گرفت اما در این مدت نیز دوباره جریان و گروه های سیاسی داخلی تلاش ناشایستی را برای نگاه ابزاری به این توافق نامه آغاز کردند.

دولت و حامیانش از جمله اصلاح طلبان بدون اشاره به این مهم که برجام و یا هر گونه توافق نامه ای حاصل همفکری و نظر مساعد کلیت نظام است، تلاش کردند این دستاورد را منحصر به خود کنند و از کنار آن در فرصت های دیگر انتخاباتی مثل انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال 1394 و انتخابات های دیگر بهره برداری کنند و رقیب سیاسی خود را کنار بزنند.

از سوی دیگر نیز در جریان برگزاری مذاکرات هسته ای رقبای سیاسی دولت مستقر و جریان های موسوم به دلواپس نیز نگران از این فضای حاکم و اینکه مبادا برای همیشه از صحنه مدیریت سیاسی کشور کنار روند، تلاش فراوانی کردند که به هر قیمتی شده است در روند مذاکرات هسته ای خلل ایجاد کنند و اجازه ندهند که این توافق رخ بدهد و یا اگر رخ داد تماماً به نام جریان رقیب تمام شود.

این تلاش های دو سویه که یک طرف تلاش می کرد برجام و دستاوردهایش را مرتبط با خود معرفی کند و یک طرف تلاش می کرد امکان شکل گیری اش را از بین ببرد و یا حداقل ارزش آن را تنزل دهد، در حالی رخ می داد که در پس مذاکرات در جریان و در پایان توافق به دست آمده حاکمیت قرار داشت و این رفتا اساساً در مسیری مغایر با منافع ملی و صرفاً تأمین منافع گروهی و حزبی استمرار یافته بود.

اگرچه خیلی زود خسارت های رویکردهای حداقلی به برجام در جامعه خود را نشان داد و دولت و حامیانش از یک سو نتوانستند سطح انتظارات و توقعات پیش آمده برای جامعه را در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و... پاسخ دهند و از سویی نیز رفتار جریان موسوم به دلواپس بهانه های فراوانی به دست دشمنان داد و همه این ها منافع ملی از جمله اعتماد عمومی مردم به حاکمیت را کاهش داد، اما گویا هنوز جریان های سیاسی داخلی از این مسئله درس عبرت نگرفته اند.

خروج آمریکا از برجام، دوباره به گروهی از فعالان سیاسی داخلی فرصتی داد تا در صحنه سیاسی کشور عرض اندام کنند و اصطلاحاً به تسویه حساب بپردازند.

اینگونه برخوردها با ماجرای برجام در حالی است که می دانیم اگر در هر مرحله از فرایند مذاکرات هسته ای نظر کلی حاکمیت با این مسئله مخالف بود، قطعاً این موضوع ادامه نمی یافت و به فرجام نمی رسید.

اکنون که حاکمیت کلان کشور در برابر اقدام نابخردانه رئیس جمهور آمریکا، سیاست هوشمندانه و صبورانه ای را در پیش گرفته است و در پی آن است که در مسیر پیش رو با لحاظ کردن منافع ملی برنامه ها را با حساسیت پیش ببرد، حرف و حدیث های ریز و درشتی که از سوی دو گروه سیاسی داخلی برای تخریب یک دیگر جریان یافته دوباره چون سمی مهلک منافع ملی و ارزش هایی حیاتی مثل اعتماد عمومی جامعه به حاکمیت را در معرض خطر قرار داده است.

با چنین توصیفاتی به نظر می رسد در شرایط کنونی نیاز باشد گروه های سیاسی داخلی بار دیگر تاریخ انقلاب اسلامی ایران را مرور کنند، تفاوت میان منافع ملی و منافع حزبی را به خوبی درک کنند، خسارت های گذشته اقداماتشان را بررسی کنند و این بار گام در مسیری بگذارند که منافع ملی را ابزاری برای عرض اندام و راه رسیدن به قدرت و یا تثبیت آن نمی کند.

در شرایط کنونی که آمریکا از برجام خارج شده و به احتمال زیاد به واسطه تحریم های این کشور دوباره کشور در حوزه های مختلف متأثر خواهد شد، نیاز است وحدت ملی و اتحاد میان گروه های سیاسی شکل بگیرد و حرکت به سمت آینده به گونه ای تنظیم شود که تحت هیچ شرایطی تخریب گروه های سیاسی رقیب با دستاویز قرار دادن منافع ملی صورت نپذیرد.

در این فضا همچنین نیاز است که نهادهای امنیتی و حاکمیتی نیز با توجه به این مسئله مهم و با توجه به حجم خسارت چنین کنش های سیاسی در داخل، چارچوب مشخصی برای این موضوع ترسیم کنند و با کسانی که دانسته و یا نا دانسته منافع ملی و ارزش های حیاتی کشور را بازیچه امیال سیاسی خود می کنند، برخورد لازم را داشته باشند.

*نامزد دریافت دکتری جغرافیای سیاسی از دانشگاه تهران

سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هجدهم رمضان # شب قدر