در سه سال گذشته، شمال آفریقا شاهد ظهور بهاصطلاح لدولت اسلامی عراق و شام بوده است، بهگونهای که این گروه سلفی جهادی بیشتر در شهر سیرته لیبی و به میزان کمتر در شهرهای درنه و بنغازی در شمال شرقی لیبی متمرکز بوده است. بر خلاف القاعده در مغرب اسلامی، که حملات آنها عمدتاً شامل حملات هوایی، آدمربایی و عملیات بمبگذاری است؛ داعش قادر به تصرف قلمرو، و پیادهسازی چارچوبِ حکومتی خود در شهر سیرته، و استخدام و جذب نیرو از طریق جمعیت تحت حکومت خود بوده است.
هم القاعده در مغرب اسلامی و هم جناح لیبیایی داعش، عملیات قابلتوجهی را در دو سال گذشته آغاز کردهاند. بهگونهای که مبارزان القاعده در مغرب اسلامی چند هتل را هدف قرار داده و گردشگران غربی و مردم محلی را به طور یکسان در مالی، ساحلعاج، و بورکینافاسو کشتهاند. در همین حال، داعش که بر هدف قرار دادن نیروهای دولتی و کارگران مسیحی متمرکز شده است، کشتارها و گردن زدنهای وحشتناک مسیحیانِ قبطی مصری و اتیوپی، و همچنین بمبگذاریهایی در طرابلس را نیز صورت داده است.
نازنین نظیفی در شمس بیان میکند که به طور کلی در رابطه با حضور داعش در لیبی و تهدید این گروه سلفی جهادی برای آیندهی این کشور بهویژه پس از سرنگونی حکومت قذافی و تحولاتِ متعاقب آن در لیبی میتوان گفت سلفیجهادیها به دلیل ترکیبی از "عواملِ فشار و کشش" حضور فعالی را در لیبی حفظ کردهاند. عواملی چون مشارکت تاریخی در چنین گروههایی، کاهشِ استاندارهای زندگی، بهحاشیهراندگیِ تاریخیِ اقلیتها، و یک احساسِ قربانی بودنِ فراگیر و نافذ، همگی لیبی را به زمینهای مساعد و آماده برای استخدامِ نیروهای جهادی تبدیل کرده است.
بسیاری از گروههای سلفی، موقعیت، دستمزد و خدماتی را ارائه میدهند که دولتِ ازهمگسیخته و شکستخوردهی لیبی نمیتواند ارائه دهد. این جنبشها و تحرکاتِ افراطی میتوانند از طریقِ سرمایهگذاریهایی همچون برنامههای آموزشی، کمک به مناطق جنگزده، و به اشتراکگذاری اطلاعات بهبودیافته توسطِ مقاماتِ مرزی در کشورهای همسایهی لیبی تقلیل یابند. بااینحال، تا زمانی که این بحران سیاسی که برای بیش از سه سال لیبی را گرفتار کرده است پایان یابد، شرکایِ بینالمللی محدودی نیز میتوانند برای مقابله با این تحرکات افراطی یاری رسانند. چراکه تا زمانی که بحران تداوم داشته باشد، ناآرامیهای مدنی به قوت خود پیش رفته و مؤسسات و نهادها نیز بهگونهای ضعیف باقی خواهند ماند. در نهایت چنین سناریویی هرجومرج مورد نیاز برای حرکتهای سلفی جهادیِ حاضر را در جهتِ شکوفایی و رشدِ خود فراهم میآورد.
محرکهای تحرکاتِ سلفی جهادی: عواملِ فشار و کشش
علیرغم یک چشمانداز شبهنظامی پیچیده و رقابتی، جنبشهای سلفی جهادی به دلیلِ وجود برخی از عواملِ فشار و کشش در مسیری از عضویت و پشتیبانی، خود را حفظ کردهاند. لازم به ذکر است هیچ عامل فشار یا جذبی نمیتواند بهتنهایی محرک جنبشهای جهادی سلفی باشد. بهعنوانمثال، محرکهای اجتماعی- اقتصادی بهتنهایی نمیتوانند افراطگرایی را توضیح دهد، زیرا اکثر مردم لیبی مشکلات سخت اقتصادی و اجتماعی را تجربه کرده، اما از افراطگرایی خشونت اجتناب میکنند. همچنین لازم به ذکر است دلایل شخصیِ بسیاری نیز در کنارِ سایر عوامل وجود دارد که بر مبنایِ آن افراد برای الحاق به این حرکتهای جهادی تحریک خواهند شد. رویهمرفته، بااینحال، عوامل زیر را نشان میدهند که چرا این جنبشهای افراطی رونق یافتهاند و نیز ممکن است به سیاستگذاران در جهتِ توسعهی ابزارهایی مؤثر برای مبارزه با آنها، کمک کنند.
فاکتورها یا عواملِ فشار
عواملی که افراد را به سمت جنبشهای سلفی جهاد در لیبی سوق میدهند عبارتاند از: سابقهی مشارکت در چنین گروههایی، نفوذِ تفکرِ قربانی شدن به داخلِ جامعهی لیبی، به حاشیه رانده شدنِ گروههای خاص، و همچنین مشکلاتِ اجتماعی-اقتصادی. قابلتوجه است که لیبیاییها بخش قابلتوجهی از "عرب افغانها " را در دهه 1980 تشکیل میدادند. همچنین در اواخر سال 2007، اسناد و مدارک سنجار نشان داده است که تعداد قابلتوجهی از القاعده در میانِ مبارزانِ عراق، لیبیایی بودند. همچنین در سال 2016، یک فراری و پناهنده از دولت اسلامی، حدودِ 3600 مورد سوابق از جنگندههای خارجی را فاش کرد که آشکار شد درنه و اطراف آن، بالاترین میزان سرانه از جنگجویانِ خارجیِ ملحق به دولت اسلامی را از میانِ استانهای جهانیِ ثبتشده در برداشته است.
بدین ترتیب بیش از سه نسل، فعالیتهای جهادی به یک حرفه در برخی از جوامع تبدیل شده است. فعالیت سلفی جهادی همچنین راهی را برای افراد در جهتِ بازگرداندنشان و حیثیت خود و احترام پس از چندین دهه سرکوب در طی رژیم قذافی، فراهم میکند. از دیگر سو چنانچه مردم لیبی احساس کنند که از طرفِ شرکایِ جهانی و یک دولتِ همواره فاسد به حال خود رها شدهاند، طرز فکرِ قربانی شدن نیز همچنان ادامه خواهد داشت. اما برخی از گروهها بیشتر مستعد ابتلا به این طرزِ اندیشه و تفکر از فرقه قربانی بودن قرار میگیرند، بهخصوص جوامع اقلیت مانند طوارق و آمازیغ ها، و همچنین برخی گروههای اسلامی. چنانچه همه این گروهها در حین و پس از رژیم قذافی، به حاشیه رانده شدن را تجربه کردهاند. جوامع طوارق و آمازیغ؛ برای مثال، احساس میکنند که حقوقشان توسطِ قذافی، دولتهای بعدی، و یا از طریقِ پیشنویس قانون اساسی پس از سال 2011 محافظت نشده است. بدین ترتیب این قبایل به دلیلِ مورد غفلت واقعشدن و یا تحمل رنج و سختی از سال 2011، برای سوق یافتن به سمتِ افراطگرایی آسیبپذیر هستند.
داعش سعی کرده از این به حاشیه رانده شدنها بهرهبرداری کرده و در اواخر سال 2016، آغاز به ساختِ سلولهایی در نزدیکیِ سنگر ورفلة از بنی ولید نمود. کاهش استانداردهای زندگی در لیبی از سال 2011 و فقدان فرصتهای اقتصادی نیز ممکن است افراد را نسبت به حرکات سلفی جهادی تحریک کند. چنانچه خدمات عمومی شامل برق، مخابرات، آب، بهداشت، و امنیت محلی بهویژه در غرب و جنوب کشور لیبی ضعیف است. با وجود پیشرفتهای اخیر در بخش نفت، تولید نفت در صورت عدم وجود کنترل دولتی بر زیرساختهای نفتی بیثبات است. بدین ترتیب لیبی با خطرِ فروپاشی کامل اقتصادی تا سال 2019، ممانعت با پرداخت دستمزدهای دولتی، و مقابله با خلأ امنیتی این گروهها مواجه است.
عواملِ کششی یا جذبکننده
عوامل دیگری نیز وجود دارد که افراد را به سمت گروههای سلفی جهادی میکشاند، که بسیاری از آنها با خلأ امنیتی ارتباط دارند؛ عواملی چون: دسترسی به سلاح، پول، جنگجویان خارجی و عدم مقاومتِ سازمانیافته در مقابلِ این جنبشها. حضور رهبران کلیدی سلفی جهادی و پشتیبانی درک شده برای جنبش سلفی جهادی در میان رهبران روحانی کلیدی لیبی مانند مفتی اعظم غریانی همچنین افراد را به سمت این گروهها جذب کند. با توجه به ذخایر سلاحهای کلان و مرزهای متزلزل و پرنفوذی که لیبی را در غیاب نهادهای دولتیِ قوی مشخص میسازد، جنبشهای سلفی جهادی به سلاحها و جنگجویانِ خارجیِ آزاد و بیقاعده دسترسی داشتهاند. لیبی پس از انقلابِ 2011، یکی از بزرگترین ذخایر کنترل نشده از سیستمهای دفاع هوایی قابلحمل (MANPADS) را در جهان، و همچنین حدودِ 250,000-700,000 سلاح متعارف کمتر پیچیده و تجهیزات مرتبط را در داشته است.
بدین ترتیب دولتهای متوالی در لیبی قادر به تأمین امنیتِ این سلاحها نبودهاند، چنانچه بهراحتی مسیری به سمتِ سازمانهای سلفی جهادی و قاچاقچیان ایجاد شده است. همچنین مرزهای بیابانی گسترده لیبی، مانع از تلاشهای دولت و تلاشهای همسایگان لیبی برای مهارِ تهدیدهای ناشی از تحرکاتِ سلفی جهادی بوده است. از دیگر سو لازم به ذکر است که سازمانهای سلفی جهادی نیز طیف وسیعی از مکانیسمهای تأمین مالی بالقوه را در برداشتهاند؛ از جمله از طریق اتصال به شبکههای قاچاق، سرقت و ربودن جهت عملیاتِ باجگیری، دسترسی به حقوقهای دولتی، مالیاتهای جمعیتهای محلی، سرقت از بانک، و دسترسی به بودجههای خارجی از جانبّ لیبیایی ها در خارج از کشور. با این کمکهای مالی گروههایی از جمله داعش و انصار الشریعه قادر به پرداخت حقوق و دستمزد ماهانهی جنگجویان از 100 دلار یا بیشتر بودهاند. به طور کلی خلأ امنیتی و سیاسی لیبی بزرگترین عامل کششی برای جنبشهای سلفی جهادی است.
به بیانِ فرستاده ویژه سازمان ملل به لیبی، مارتین کوبلر ، دولت اسلامی عراق و شام قویترین مدل حکومتی را در میان مراکز قدرت رقابتی داشته؛ و گروههای دیگر مانند انصار الشریعه بیشتر به دنبال ارائه خدمات عمومی بودند که دولت مرکزی نمیتوانست برایِ حمایت محلی ایجاد کند. به طور کلی به نظر میرسد لیبی برای جنگجویان خارجی بهعنوان یک پناهگاه جذبکننده باقی مانده است؛ جایی که آنها میتوانند با رهبران ارشد ارتباط برقرار کرده و بین جبهههای خود عبور و مرور داشته باشند. امیر داعش ابوبکر البغدادی، حتی مبارزان را تشویق کرده تا در صورت فشارهای بینالمللی بر رقه و موصل در سال 2016 به لیبی بروند. در نهایت میتوان گفت حتی زمانی که تنها یک دولت از سال 2011 تا 2014 در لیبی وجود داشت، آن دولت برای مقابله با تهدیداتِ این گروهها بسیار ضعیف بوده و از زمانِ بحران سیاسیِ آغازشده در اواخر سال 2013 و تسریعِ آن به سمتِ ناآرامیهای مدنی در سالهای 2014- 2015، چندین دولت موازی بهجای متحدشدن در برای تهدیدات مشترک از جنبشهای سلفی جهادی، مشغول مبارزه در میانِ خود بودهاند.
جمعبندی
بسیاری از جنبشهای سلفی جهادیِ محلی و بینالمللی مختلف، از فضای حاکمیتیِ لیبی جهتِ ایجاد پناهگاههای امن، تحمیل ایدئولوژیهای خود بر روی جمعیتهای محلی، و حتی تلاش برای برقراری مجدد خلافت بهره بردهاند. با وجود مشکلات مطرحشده در پژوهش حاضر و خلأ سیاسی و امنیتیِ جاری بعید است که محرکهای پیشبرنده افراطگرایی در یک تا چهار سال آینده به طور کامل از بین روند، لیکن ارائهی چند راهکار با کمک شرکای بینالمللی و تلاش کشورهای همسایه میتواند تهدیدات گروههای سلفی جهادی را تحدید و بهمرورزمان حذف کند: 1) هدفگیری پیشرفته شبکههای سلفی جهادی؛ 2) سرمایهگذاری هوشمندانه در گسترش فرصتهای آموزشی و اقتصادی برای جوانان آسیبپذیر؛ 3) افزایش تمرکز بر آشتی ملی؛ 4) ارائه کمک به حفاظت از زیرساختهای حیاتی؛ 5) توسعه و به اشتراکگذاری اطلاعات در مورد مخفیگاههای سلاح، معاملات مالی غیرقانونی، و شبکههای قاچاق فرامرزی. در نهایت لازم به ذکر است پیش از هر اقدامی در لیبی پایان دادن به بحران سیاسی یک گام اولیه برای مقابله با جنبشهای سلفی جهادی است.