پوشش گیاهی زمانی پایدار خواهد بود که همواره بخشی از آن برداشت شود و با اضافه شدن کودهای دامی طبیعی و بارش باران رشد مجدد کند. با خروج دام از مرتع، تعادل اکوسیستم بر هم میخورد؛ به طوری که کشورهای پیشرفته نیز دام را از مرتع خارج نمیکنند و آن را فرصتی برای احیای مرتع بر شمردهاند.
به گزارش
تابناک اقتصادی به نقل از عیارآنلاین، در خصوص طرح خروج دام از مرتع تصور غلط این است که دام وارد مرتع نشود تا پوشش گیاهی حفظ شود. در صورتی که این دیدگاه اشتباه بوده و پوشش گیاهی زمانی پایدار خواهد بود که همواره بخشی از آن برداشت شود و با اضافه شدن کودهای دامی طبیعی و بارش باران رشد مجدد کند. اگر دام از مرتع حذف شود به مرور پوشش گیاهی نیز از بین رفتن خواهد رفت و بیابان ایجاد خواهد شد. زیرا پوشش گیاهی هرس نمیشودو کود نیز دریافت نمیکند. برای مثال کاربری اراضی کانونهای ریزگرد خوزستان نشان میدهد حدود ۵۴درصد از کانونهای ریزگرد خوزستان مرتع بوده که اجرای سیاستهای خروج دام از مرتع به از بین رفتن پوشش مرتعی در این مناطق دامن زده و باعث ایجاد ریزگرد شده است.
با خروج دام از مرتع تعادل اکوسیستم برهم میخورد
پایداری چرخههای طبیعی زیستبوم (اکوسیستم) نیازمند زیست گیاهان و جانوران به صورت توأمان در کنار یکدیگر است. نبود هر جزء از این چرخه یا اختلال در عوامل پدید آورنده زیست بوم باعث میشود نظام این چرخه بهم خورده و شاهد پیامدهای ناگوار زیستمحیطی باشیم. علاوه بر حفاظت از زیست بوم ضروری است در مواقعی که زیست بوم دچار اختلال میشود به دنبال احیاء و بهبود آن بود. عوامل تشکیل دهنده زیست بوم همواره در ارتباط با یکدیگر بوده و همدیگر را تقویت میکنند. وجود پوشش گیاهی بدون وجود جانوران ممکن نخواهد بود و در سوی مقابل نیز وجود جانوران نیازمند وجود پوشش گیاهی است. بنابراین، وجود گیاه و جانوران تقویت کننده یکدیگر بوده و تحت این شرایط است که زیست بوم شکل میگیرد. از بین رفتن هریک از ارکان زیست بوم، بنا به دلایل مختلف زیست بوم را دچار اختلال کرده و آسیبهای زیست محیطی نظیر بیابانزایی، ریزگرد، سیل و غیره را به دنبال خواهد داشت. طرحهایی نظیر طرح خروج دام از مرتع مثالی از ایجاد اختلال در اکوسیستم است.
کشورهای پیشرفته دام را از مرتع خارج نمیکنند
در سال ۱۳۷۷، سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری طرحی با نام «تعادل دام و مرتع» را شروع به اجرا کرد. هدف این طرح ایجاد تعادل و پایداری بین دام و مرتع بود اما با گذشت ۱۹ سال از عملیاتی شدن، خروجی طرح در عمل خروج دام از مرتع است. این نتیجه تفکر حاکم بر متولیان امر است. تفکری که نه تنها باعث پایداری مراتع نشد بلکه باعث تخریب مراتع شد. امروزه این دیدگاه رخت بسته زیرا لبه علم در حوزه بوم شناسی، خروج دام از مرتع را قبول ندارد. مطالعات سالهای اخیر در نقاط مختلف دنیا توصیه میکند که دام باید در مرتع تولید شود. و اراضیهایی را نیز به مرتع تبدیل کرد. همانند آنچه که استرالیا انجام داده و ۷۶ میلیون هکتار مرتع دست کاشت ایجاد کرده و در آن گوسفند تولید میکند. استرالیا از جمله کشورهای نیمه خشک دنیا است که در حال حاضر با توسعه مراتع خود از ظرفیت ایجاد مراتع دست کاشت به یکی از قطب های تولید دام و فراوردههای دامی در دنیا تبدیل شده است.کشور استرالیا طی ۵ دهه گذشته تعداد دام خود را دو برابر کرده، تفکر تولید دام مبتنی بر مرتع امروزه در نیوزیلند، آفریقا و غیره در صنعت تولد دام و فراوردههای دامی حاکم میباشد. پیشینیان ما نیز در ایران دام را مبتنی بر مرتع تولید میکردند و امروزه عشایر نیز به همین طریق دام و فراوردههای دامی تولید میکنند.
با وجود تمامی این تجربیات جهانی سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری خروج دام از مراتع را پیگیری میکند و به جای افزایش ظرفیت اکولوژیکی در مراتع و تولید و توسعه بذور مرتعی، خود باعث تخریب مراتع و بیابانزایی میشود.
طرح خروج دام از مرتع بر خلاف اقتصادی مقاومتی است
برای تحقق اقتصاد مقاومتی ضروری است از ظرفیتهای داخلی برای تولید و اشتغال استفاده شود تا میزان وابستگی کشور به بیگانگان کاهش یابد. این مسئله در حوزه تولید غذا اهمیت بیشتری نسبت به سایر حوزهها دارد. ضرورت تولید غذا مبتنی بر ظرفیتهای داخلی بر کسی پوشیده نیست. اما آنچه که در خصوص طرح خروج دام از مرتع مشاهد میشود بر خلاف این رویکرد است. حاصل اجرای طرح خروج دام از مرتع توسط سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری گرانی گوشت، وابستگی کشور به علوفه، افزایش واردات علوفه و گوشت، خروج ارز از کشور، افزایش بیابان و ریزگرد و افزایش وقوع سیل است.
اگر دام از مرتع خارج شود دامداریهای متمرکز توسعه بیشتری خواهند داشت، تحت این شرایط نیاز علوفه کشور افزایش یافته که برای جبران آن یا باید واردات علوفه بیشتر شود که خود افزایش وابستگی است یا زمینهای کشاورزی که تاکنون برای تولید محصولات کشاورزی استراتژیک غذای انسانی اختصاص داشتهاند باید به تولید علوفه اختصاص یابند. اختصاص زمینهای کشاورزی حاصلخیز به تولید علوفه باعث افزایش نیاز به واردات محصولات کشاورزی استراتژیک غذای انسانی نیز خواهد شد. برای جلوگیری از این تهدید ضروری است سیاستها اصلاح شود. در این راستا نتنها نباید دام از مرتع خارج شود بلکه ضروری است مراتع تخریب شده احیاء و مراتع دست کاشت در زمینهایی که از قابلیت بالایی برای تولید غذای انسانی ندارند، ایجاد شود تا این فرصت فراهم شود که زمینهایی حاصلخیزی که به کشت علوفه اختصاص دارند برای تولید محصولات کشاورزی استراتژیک غذای انسانی آزاد شوند. تحت این شرایط از وابستگی اغلب محصولات کشاورزی کاسته خواهد شد.
مهدی فلاح