بازدید 2156

رژیم صهیونیستی را نپذیرفته و نخواهم پذیرفت

گفتگو با خالد قدومی
کد خبر: ۶۹۱۶۸۸
تاریخ انتشار: ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۵:۱۳ 07 May 2017
هفته گذشته جنبش مقاومت اسلامي حماس سندي راهبردي را منتشر كرد تا بر مبناي آن نشان دهد كه قصد دارد صداي معتدل‌تري را از خود به جهانيان به نمايش بگذارد. آن‌گونه كه فوزي برهوم، سخنگوي حماس اعلام كرد اين سند فرصتي براي ارتباط با جهان خارج را مي‌دهد تا نشان دهد حماس راديكال نيست. اما در اين سند بندهاي بحث‌برانگيزي حذف يا اضافه شده كه به نظر مي‌رسد فاصله زيادي با آرمان‌هاي اوليه حماس كه در سند اوليه خود كه در سال ١٩٨٨ تنظيم شد، دارد. در اين سند حماس عنوان مي‌كند كه قصد دارد كه دولت بر مبناي مرزهايي كه سال ١٩٦٧ تنظيم شده را بپذيرد. اما حماس كماكان تاكيد دارد كه پذيرش اين مرزها به معني به رسميت شناختن اسراييل نيست. از طرفي در اقدامي ديگر در اين سند تاكيد شده است كه يك وجه تمايز ميان يهوديت و صهيونيسم وجود دارد و جنبه يهودي‌ستيزي كه در سند اوليه وجود داشت از آن خارج شده است. اما يكي ديگر از مهم‌ترين بخش‌هاي اين سند مربوط به كنار گذاشتن اخوان‌المسلمين توسط حماس است كه مرزبندي خود را با اين گروه در مصر مشخص كرده است. بسياري از جمله اعضاي حماس سند جديد را تاريخي و آن را سير تحول عادي حماس در طول حدود سي سال گذشته خود مي‌دانند. از همين رو گفت‌وگويي داشتيم با خالد قدومي، نماينده حماس در تهران تا ابعاد مهم اين سند را مورد بررسي قرار دهيم.

آقاي اسماعيل هنيه پس از انتشار مانيفست جديد حماس در نشست خبري با خبرنگاران عنوان كرد كه سند جديد يك تحول بزرگ در گفتمان اين گروه است، به نظر شما مانيفست جديد تا چه حد نسبت به رويكرد‌هاي گذشته حماس تغيير كرده است؟

شكي نيست كه سند جديد حماس يك سند تاريخي است. اين سند مورد توجه و عنايت بخش گسترده قرار گرفت. همچنين تدارك و نگارش آن نيز زمان زيادي برد. اين سند متناسب با گستردگي، رشد پويايي حماس است. اگر در پي شناخت انگيزه و رويكرد اين سند در پشت آن باشيد، يك مطلب را بايد بدانيد كه اين سند يك طرح ابتكاري نيست. درواقع اين توصيفي از جنبش، هويت، خرد، اصول و عمل‌گرايي جنبش حماس است. اين سند تاكيد بر اصولي است كه جنبش به آن معتقد است كه در واقع همان اصول و ارزش‌هايي است كه در بدو شكل‌گيري حماس وجود داشته و اكنون نيز وجود دارد. مباني اين سند برآمده از حقوق و آرمان‌هاي ملت فلسطين است. به هر حال اين نشانه تعاملاتي است كه در مناسبات حماس با جهان بيروني، عربي، منطقه‌اي، متناسب با تعاملات در زمينه مقاومت و ارتباطات با ديگر كشورهاي، عربي، اسلامي و جهاني است.

يكي از مهم‌ترين و بحث‌برانگيزترين بندهاي اين سند پذيرش تشكيل دولت فلسطيني در مرزهاي ١٩٦٧ است. هرچند حماس كماكان روي به رسميت نشناختن اسراييل تاكيد دارد، اما پذيرش مرزهاي ١٩٦٧ را يك نوع عقب‌نشيني از آرمان‌هايي كه حماس براي خود در سال١٩٨٨ در نظر گرفته بود، نمي‌بينيد؟

بايد تاكيد كنم كه بحث‌هاي كارشناسي در اين زمينه بسيار مهم است. به رسميت شناختن مرزهاي ١٩٦٧ اصطلاح دقيقي نيست. اين به خودي خود شامل شناسايي طرف مقابل آن مرز است. وقتي كه حماس در اين خصوص صحبت مي‌كند در سند جديد خود چهار پارامتر مشخص را در اين خصوص مد نظر قرار داده است. اول اينكه اين سند يك ابتكار جديد نيست. حماس معتقد است كه يك زبان بين‌المللي در خصوص مرزهاي ١٩٦٧ وجود دارد كه مي‌خواهد نظر خود را در اين زمينه عنوان كند. دوم اينكه اين مساله بايد توسط گروه‌ها و ملت فلسطين صورت گيرد. اين مساله‌اي نيست كه حماس و يك گروه ديگر تصميم‌گير باشد. بنابراين موضوع بايد در چارچوب و قالب يك توافق ملي باشد. البته اين موضوع چيز جديدي هم نيست. در توافق ملي كه سال ٢٠٠٦صورت گرفت، حماس در آنجا نيز نظر خود را در خصوص مرزبندي‌ها ارايه داد. چرا حماس اين نظر را داشت، اينكه عزيزاني كه عضو ساف بودند يا غير عضو پاي سند توافق ملي را امضا كردند و چون اين توافق محقق شد ما در خصوص آن صحبت كرديم. شاخصه سوم اين سند، وقتي كه صحبت از پذيرش مرزهاي ١٩٦٧ مي‌شود در كنار آن عدم پذيرش و به رسميت شناختن رژيم صهيونيستي نيز مطرح مي‌شود. در شاخصه چهارم سند يك بسته‌اي وجود دارد كه شامل چهار بند است كه يكي اينكه آوارگان و پناهندگاني كه از منازل و سرزمين‌هاي خود دورمانده و آواره شدند به خانه و سرزمين خود بازگردند. دوم پايبندي به قدس و مسجدالاقصي است كه روي آن تاكيد شده است و اگر دولت مستقلي قصد دارد شكل بگيرد بايد برخوردار از حاكميت كامل ارضي به پايتختي قدس شريف باشد.

مرزهاي ١٩٦٧ يك تعريف مشخص بين‌المللي دارد كه بر مبناي آن بايد كشور فلسطيني به پايتختي قدس شرقي برپا شود و شوراي امنيت نيز برآن تاكيد دارد. حماس در حالي اين مرزها را مي‌پذيرد كه در مانيفست اوليه حماس چنين موضوعي به هيچ عنوان وجود نداشت، آيا اين موضوع را يك نوع عقب‌نشيني نمي‌دانيد؟

نه!ما با تعريفي كه جامعه جهاني در اين خصوص انجام داده موافق نيستيم.

پس تعريف شما از مرزهاي١٩٦٧ چيست؟

همان چهار موردي كه پيش‌تر به آن اشاره كردم. اينها دو نكته لازم و ملزوم هم هستند. ما وقتي كه از مرزهاي ١٩٦٧ مي‌گوييم منهاي به رسميت شناختن رژيم صهيونيستي است.

پس آن طرف مرزهايي كه شما از آن سخن مي‌گوييد چه كسي قرار دارد؟

در مناسبات بين‌المللي هيچگاه اين‌گونه نيست كه همه طرف‌ها يكديگر را به رسميت بشناسند كه اين موضوع را مي‌توان در موارد متعددي ديد كه از جمله آن مي‌توان به هنگ‌كنگ يا تايوان اشاره كرد كه هرچند كشورها آن را به رسميت نمي‌شناسند اما مبادلات و ارتباطات حاكم است.

يعني آيا حاضريد به صورت دوفاكتو اسراييل را به رسميت بشناسيد؟

ابدا، نه دو فاكتو و نه دوژوره؛ الآن يك واقعيت وجود دارد كه رژيم صهيونيستي وجود دارد و آن به من من تحميل شده است و من آن را نپذيرفتم و نخواهم پذيرفت. وظيفه و تكليف ما اين است كه به اين اشغالگري پايان دهم. وظيفه‌اي كه اكنون بر عهده جامعه جهاني است كه در زمينه قصور و كوتاهي نيز داشته و موجب شكل‌گيري اين موجوديت نامشروع شده است، وظيفه آن اين است كه چنين مسيري را تصحيح كند. ما هرچه سخن مي‌گوييم در خصوص همين سند است. من مسووليتي در خصوص قوانين بين‌المللي كه اتفاق نظري با هم نداريم، ندارم. شما از صيغه‌هاي بين‌المللي و سياسي كه وجود دارد، قطعنامه‌هاي بين‌المللي متعددي نيز در اين خصوص هست كه از جمله آن مي‌توان به قطعنامه ١٨١ سازمان ملل كه در آن به صراحت اعلام شده است كه دو كشور در خاك فلسطين تشكيل شود كه سهم دولت فلسطيني ٤٥درصد از خاك فلسطيني است. اكنون توافقنامه اسلو بحث كمتر از ٢٢ درصد از سهم فلسطين مي‌كند و اكنون به ١٨ درصد رسيده است. اينها به معني وحي الهي نيست. ما يك تعريف و ديدگاه از بينش حماس داريم كه مساله تازه‌اي نيست.

مرزهاي ١٩٦٧ كه شما تعريف مي‌كنيد چند درصد از خاك فلسطين را مد نظر قرار مي‌دهد؟

همان مرزي كه در چهارم ژوئن ١٩٦٧ به آن اشاره شد كه حدود ٢٢ درصد از خاك فلسطين است كه اين حاصل همان جنگ ١٩٤٨ است كه حدود ٧٨ درصد از خاك فلسطين به اشغال رژيم صهيونيستي درآمد.

در قطعنامه ٢٣٣٤ شوراي امنيت در خصوص توقف شهرك‌سازي‌هاي اسراييلي بر مبناي مرزهاي ١٩٦٧ تاكيد شده است كه اين موضوع نشان از تعريف واحد دارد، آيا شما بر مبناي همين تعريف بين‌المللي مرزها را مي‌پذيريد؟

بي شك فصل‌هاي مشتركي بين تعريف ما و قوانين بين‌المللي وجود دارد. همان‌طور كه اشاره كردم، ما يك توافق و وفاق ملي دارم و در اين توافق از مرزهاي ١٩٦٧ سخن گفته است كه همه آن را مي‌شناسند به همراه شاخص‌هايي كه در خصوص پذيرش آن ذكر كرديم.

يعني اصلي‌ترين وجه تمايز در متفاوت بودن تعريف شما در عدم به رسميت شناختن اسراييل است؟

نه اينگونه نيست. متاسفانه تصميم‌هاي بين‌المللي برخوردار از اهرم‌هاي لازم براي اجرا نيستند. ما چرا از جامعه جهاني مي‌خواهيم كه به مسووليت‌هاي خود عمل كند و رژيم صهيونيستي را وادار به پذيرش حقوق مردم فلسطين كند. چون رژيم صهيونيستي هيچ توجهي به مصوبات جامعه جهاني ندارد. قطعنامه ١٨١ كه در سال ١٩٤٧تصويب شد به صراحت و دلالت بر برپايي كشور فلسطيني در ٤٥ درصد از خاك فلسطين تاكيد دارد. چه اتفاقي افتاد كه يكسال بعد اسراييل با توسل به زور چيزي درحدود ٧٨ درصد از خاك فلسطين را اشغال كرد. جامعه جهاني تنها كاري كه كرد مرزهاي سال ١٩٤٩ را تعريف كرد و به اين ترتيب يك واقعيت جديد را تعريف كردند. مساله‌اي شد كه به داخل و خارج از خط سبز تبديل شد. پس از آن سال ١٩٦٧ سررسيد، پس از آن قطعنامه ٢٤٢ و سپس چند سال بعد در جنگ چهارم اسراييل و اعراب قطعنامه ٣٣٨ تصويب شد. آنجا واقعيتي به نام اسراييل به وجود آمد كه به حدود ٨٠ درصد از خاك فلسطين تسلط داشت و تنها صحبت از سرزمين‌هاي اشغالي شد و نامي از فلسطين به ميان نيامد. آنجا هم قطعنامه الزام‌آوري را صادر كردند كه چنانچه اسراييل به قطعنامه ٢٤٢ و ٣٣٨ پايبندي نداشته باشد عضويت آن در سازمان ملل لغو مي‌شود. اسراييل نه‌تنها به آن عمل نكرد بلكه در عضويت سازمان ملل باقي ماند. تا اين لحظه شاهد آن هستيم كه اسراييل در سازمان ملل پذيرفته شده و هنوز نامي از فلسطين در ميان نيست. از سال ١٩٦٧ تا ١٩٩١ ده‌ها قطعنامه عليه اسراييل صادر شد. هيچ كدام به اجرا در نيامد. در سال٩١ موضوع مادريد پيش آمد باز هم هيچ اتفاقي رخ نداد. در مادريد١ چه اتفاقي افتاد، در آن بنا بود كه ١٨ درصد از فلسطين براي كل فلسطينيان در نظر گرفته شود كه آن هم به سه بخش تقسيم كردند. الان نيز صحبت از آن است كه سهم فلسطيني‌ها از اين ١٨ درصد چقدر باشد. درسال ٢٠٠٠ اتفاق ديگري افتاد و شارون به مسجدالاقصي رفت. به تعبيري مي‌توان گفت كه جامعه جهاني تابع اسراييل بوده است. شرايط به جايي رسيد كه مرحوم ياسرعرفات اعلام كرد كه ديگر چيزي به نام اسلو در ميان نيست. بنابراين وظيفه ما اين است كه يك برنامه سياسي ارايه دهيم كه حاصل توافق ملي باشد و آن را به جهانيان اعلام كنيم. برنامه سياسي حماس آزادي كل فلسطين است و چيزي به نام مرزهاي ٦٧ نيست. اما اگر خواست مردم اين باشد كه يك دولت مستقل فلسطيني به پايتختي قدس و شامل بازگشت آوارگان و پناهندگان كه در نقاط مختلف آواره شدند و ايجاد يك حاكميت مستقل با دولتي واحد، اين خواست مردم است. در آن زمان ما بخشي از اين توافق خواهيم بود.

البته نكته‌اي كه وجود دارد اين است كه به جز دو قطعنامه در خصوص جنگ اعراب ساير اين قطعنامه‌ها در خصوص فلسطين در مجمع عمومي بوده و جنبه لازم الاجرا براي اسراييل نداشته است.

بيش از ١٠ قطعنامه از خود شوراي امنيت صادر شده و ده‌ها قطعنامه هم از مجمع عموي و ديگر نهادهاي سازمان ملل از جمله يونسكو و شوراي حقوق بشر صادر شده است. البته وتوي امريكا هرزمان كه به ضرر اسراييل بحث وجود داشته در ميان بوده است.

پس در اين صورت الزام اجرايي براي آن وجود نداشته است.

بالاخره اين قطعنامه‌ها چه الزامي چه غير الزامي شكل‌دهنده نگاه حقوقي و قانوني سازمان ملل به مساله فلسطين است و پشت كردن رژيم صهيونيستي به آنها زير پا گذاشتن قوانين بين‌الملل است. اقداماتي كه اسراييل انجام مي‌دهد خارج از قوانين حقوق بشر و قوانين بين‌المللي است. بايد اين نكته را تاكيد كنم كه مصوبات و قطعنامه‌هاي مجمع عمومي بيشتر از قطعنامه‌هاي شوراي امنيت منعكس‌كننده نگاه جهاني است. در شوراي امنيت متاسفانه نظام جائرانه به سرپرستي ايالات متحده شاهد وتوي اين قطعنامه‌ها هستيم.

آقاي خالد مشعل در مصاحبه خود با سي‌ان‌ان عنوان كردند كه سند جديد حماس فرصتي براي امريكا است، اگر بنا نيست حماس اسراييل را به رسميت بشناسد و مرزهاي١٩٦٧را بنا به تعريف خودش دنبال كند، پس منظور آقاي مشعل از فرصت چيست؟

دولت فعلي و دولت‌هاي پيشين امريكا به طور آشكارا از رژيم صهيونيستي جانبداري كرده‌اند و بهانه هميشگي آنها نيز روايتي است كه از جانب اسراييلي‌ها نقل مي‌شود كه اينها دارند شهروندان اسراييلي را مي‌كشند. حماس در حال حاضر به عنوان يك جنبش نيرومند مطرح كه اكثريت را هم در دست دارد، مي‌تواند عباراتي را تدوين كند كه بتوان از طريق آن اقداماتي انجام دهد كه حقوق حقه مردم را باز بستاند. بنابراين اگر دولت امريكا خواهان برقراري صلح و ثبات در منطقه هستند كه متاسفانه چنين نيست، كه تاكنون نتوانستند اسراييل را وادار به رعايت حقوق مشروع ملت فلسطين كند، اين فرصتي است كه بايد آنها از آن استفاده كنند. به هر حال اين سند از يك زبان جهاني سخن مي‌گويد و صحبت از توافق ملي است و خواهان حقوق حقه مردم فلسطين است.

هرچند آقاي مشعل كماكان به اخواني بودن خود افتخار مي‌كنند اما در سند عملا نام اخوان حذف شده و رويكرد اخواني در آن ديده نمي‌شود، آيا اين اقدام در راستاي رضايت مصر و بهبود روابط با اين كشور صورت گرفته است؟

من پاسخ اين سوال را در دو بخش مي‌دهم. اول اينكه اين سند، صحبت از يك ادبيات بين‌المللي دارد كه مي‌تواند يك بستر قابل توجهي كه مبتني بر واقع‌گرايي است و بستري براي ارتباطات بين‌المللي و ارتباط حماس با جهان بيرون باشد. بنابراين شروع بسيار خوب و جديدي است كه مي‌تواند مناسبات را برقرار كند. حالا اين مناسبات مي‌تواند، با ايران، تركيه، مصر، عربستان سعودي يا هر كشور ديگري باشد تفاوتي ندارد اين بستري براي ارتباط است تا بر مبناي آن وضع موجود را مستحكم كند و يك بنيان جديد را براي آينده پي‌ريزي كند. همان‌گونه كه عرض كردم اين سند به عنوان يك طرح يا ابتكار مطرح نيست. از سوي ديگر اين سند توسط خود جنبش تهيه شده و هيچ فشار و اجباري از سوي ساير كشورها پشت آن وجود نداشته است.

اما اگر بخواهم در خصوص مناسبات با مصر بگويم، ما در ادبيات جنبش، خودمان را بخشي از ساختار و تشكيلات اخوان‌المسلمين ندانستيم. اما بخشي از انديشه‌ها و مكتب اخوان‌المسلمين هستيم. ما اخوان‌المسلمين فلسطين هستيم. ما اين را پيش‌تر گفته‌ايم، چه در منشور سابق و اكنون هم همان مطلب را تكرار مي‌كنيم. همچنين تاكيد مي‌كنم كه اين موضوع براي نزديكي با دولت مصر نبوده است. اين اقدام تحت فشار و توصيه هيچ طرفي صورت نگرفته است. تنها‌بندي كه مي‌توانيد به اين سند اشاره كنيد، عدم دخالت در امور داخلي كشورها است كه جزو آرمان‌هاي اخواني به حساب مي‌آمد. از همين رو هرچند ما اخوان‌المسلمين فلسطين هستيم اما در مشكلات داخلي هيچ يك از كشورها دخالت نمي‌كنيم.

پس آقاي هنيه در ژانويه ٢٠١٧ براي چه كاري به مصر رفتند؟

اين مناسبات عادي ميان دو طرف بوده است و هيچ ارتباطي به سند نداشته است. در خصوص ارتباط سياسي ميان حماس و مصر نيز بايد بگويم كه ارتباطات نسبت به گذشته خيلي بهتر شده است، اما هنوز به وضعيت ايده‌آلي كه ما خواهان آن هستيم نرسيديم. ما اميدواريم مناسبات به جايي برسد كه دنبال آن هستيم. مصر برادر بزرگ فلسطين است، در عين حال همسايه غزه به شمار مي‌آيد و طبيعي است كه بخواهيم اين مناسبات مستحكم و وسيع باشد.

اگر دولت آقاي مرسي در مصر كماكان ادامه داشت، بازهم اين بند را از سند برمي‌داشتيد؟

ادبيات ما بايد متناسب با تغييرات موجود باشد. اين جزيي از ادبيات جنبش حماس است. شاخصه مهم آن عمل‌گرايي است و از سوي ديگر عدم چشم‌پوشي از حقوق حقه و خطوط قرمزي كه اشاره شده است و ادبيات سياسي ما بر مبناي شرايط موجود و واقع‌گرايي است. شما در كجاي منشور و اسناد حماس ديديد كه با اخوان‌المسلمين مصر ارتباط سازماني وجود دارد.

پس بند در خصوص اخوان‌المسلمين در سند چيست كه حذف شده است؟

اين سندي است كه ديگر نيازي به اشاره به موضوع نداشت. اين يك سند سياسي براي انتشار آرا و اهداف و آرمان‌هاي جنبش است. ما تعريفي داشته‌ايم از همه كشورهاي عربي اسلامي و تمامي جهان. مناسبات ما با تمامي احزاب عربي و اسلامي نيز بر همين اساس اتخاذ شده است و هيچگاه ارتباط سازماني با اخوان نداشتيم.

اين واقع‌گرايي بسيار خوب است، اما اين امكان وجود دارد بر مبناي همين واقع‌گرايي بين ايران و عربستان بخواهد يكي را انتخاب كند؟

اين چيز جديدي براي حماس نيست. از بدو تشكيل حماس اين قطب‌بندي­ها وجود داشته است. اما انديشه، خرد و حكمت حماس اينگونه بوده است كه يك روابط متوازني را با تمامي طرف‌ها داشته باشد و همه اينها در راستاي آرمان فلسطين است.

اسراييلي‌ها معتقدند كه تغيير خاصي در سند به وجود نيامده است، از طرفي همواره اين بهانه را آورده كه با توجه به عدم اتحاد گروه‌هاي فلسطيني توافق با فتح به منزله توافق با حماس نيست بنابراين به همين بهانه مذاكرات صلح را به تعويق انداختند، براي مقابله با اين جريان چه برنامه‌اي را در پيش داريد و آيا وارد مذاكره با فتح خواهيد شد؟

قبل از هرچيز بايد بگويم ما هيچ مذاكره‌اي با اسراييل نخواهيم داشت چرا كه اصلا در اهداف ما نيست. هدف ما باز ستاندن حقوق حقه مردم فلسطين است. ارزيابي ما از واقعيت موجود اين است كه مذاكره با رژيم صهيونيستي هيچ فايده‌اي ندارد. اسراييل نه‌تنها حاضر به دادن امتياز نيست بلكه به دنبال گرفتن امتيازات بيشتر است. يك موضوعي كه بخش اصلي اين سند را تشكيل مي‌دهد، علاقه‌مندي ما به مشاركت و توافق ملي با تمامي طرف‌هاي فلسطيني است. اين موضوع حتي نياز به نگارش هم ندارد چرا كه عملا حماس اين كار را كرده است. يكي از بزرگ‌ترين و محبوب‌ترين شخصيت‌هاي داخل فلسطين شخصيت آقاي اسماعيل هنيه است. ولي براي اينكه بهانه از سمت فتح گرفته شود در سال ٢٠١٤ آقاي هنيه گفت كه من استعفا مي‌دهم و بدون هيچ محدوديتي حكومت را به دست بگيريد. مايي كه مي‌گوييم در پي توافق ملي هستيم آن را در عمل نشان داديم، نه اينكه آن را تنها روي كاغذ قرار دهيم. مساله ديگر اينكه جهت‌گيري و هدف اين آشتي ملي به معني به رسميت شناختن رژيم صهيونيستي يا مذاكره با اسراييل نيست. بلكه هدف آزادسازي خاك و سرزمين‌مان است.

آقاي عباس به امريكا رفت تا با دونالد ترامپ در خصوص آينده مذاكرات صلح صحبت كند. فرض محال كه هيچگاه محال نيست، طرفين بتوانند به يك توافق صلح برسند، واكنش حماس چه خواهد بود؟

ما نبايد برمبناي اظهارات موضع‌گيري كنيم بلكه بايد يك چيز عملي و ملموس ببينيم. مساله ديگر اينكه تا اين لحظه موضع دولت امريكا روشن و مشخص نيست. ترامپ وقتي به رياست‌جمهوري رسيد، صحبت از انتقال سفارت به قدس كرد، گفت كه چيزي به عنوان دو كشوري مطرح نيست. در حال حاضر ايشان انتقال سفارت را متوقف كرده كه البته هنوز مشخص نيست كه اين دايمي يا موقت خواهد بود. اكنون نيز شاهد آن هستيم كه اظهاراتي براي برقراري صلح در راستاي راه‌حل دو كشوري هستيم. من نمي‌خواهم بدبين باشم، اما اين تناقضات موجود نياز به توضيح دارد. در دوره اول رياست‌جمهوري آقاي اوباما با توجه به سخنراني‌هاي پرطمطراقي كه داشتند، بسيار اميدوار بوديم، اما با اين وجود ايشان حتي نتوانست يك خشت را از شهرك‌هاي غيرقانوني اسراييل كم كند. اجازه بدهيد كه واقع‌بين و عملگرا باشيم و ببينيم مسائل به كدام سمت و سو مي‌رود و آقاي ترامپ هنوز تيم خود را به طور كامل تشكيل نداده است.

مشكلي كه حماس با آن مواجه است، اين گروه در ليست گروه‌هاي تروريستي اروپا و غرب قرار دارد، به نظر شما اين سند كمكي در راستاي تعديل نگاه غرب به حماس خواهد كرد و اينكه آيا شما برنامه‌اي در اين خصوص داريد كه چهره‌اي معتدل‌تر براي رفع نگراني‌هاي بين‌المللي از خود نشان دهيد؟

غرب و مشخصا اروپا، حماس را به طور كامل مي‌شناسند و خوب مي‌دانند كه حماس يك جنبش تروريستي نيست. اين را هم در ديدارهاي غيررسمي و حتي رسمي نيز اعلام كردند. ما معتقديم كه درج اسم حماس در ليست گروه‌هاي تروريستي يك مساله سياسي است. متاسفانه آنها به نوعي به خواست اسراييل تن داده‌اند و از آن جانبداري مي‌كنند. مساله‌اي براي ما در اروپا پيش آمد و شكواييه‌اي را مطرح كرديم كه در آنجا راي به نفع ما صادر شد و توانستيم نام حماس را از فهرست گروه‌هاي تروريستي خارج كنيم اما دوباره درخواست استيناف شده است، با اين وجود معتقديم كه چنين موضوعي مبتني بر مسائل سياسي و نه واقعي است.

آقاي فايز ابوشماله، تحليلگر فلسطيني معتقد است كه بين حماس و فتح رقابتي براي رفتن در آغوش مصر، عربستان و سايركشورهاي عربي وجود دارد، اما به نظر مي‌رسد كه آغوش اعراب فضاي كافي براي دو زن را ندارد، آيا شما هم‌چنين تحليلي در زمينه رقابت ميان فتح و حماس براي رسيدن به اعراب قبول داريد؟

اگر در رابطه با اين سند چنين تحليلي ارايه شده كه سند در راستاي چنين هدفي ارايه نشده است. اما داستان ارتباط فتح و حماس را با اعراب در نظر بگيريم، بله اين رقابت در خصوص دو برنامه متفاوت وجود دارد، اما بر اساس اينكه برويد به آغوش ديگران درست نيست. حماس اعلام مي‌كند من اينم. خودش را معرفي مي‌كند كه اصول و عقايد ما اين‌گونه است، روابط ما چنين است و باورهاي خود را ارايه مي‌دهد، من معتقدم كه اين يك بستر بسيار روشن و ممتازي است كه بتواند هركسي با حماس روابط داشته باشد. البته اگر بخواهد. ولي اگر نخواهد به پرده ديواره كعبه آويزان شود هم باز نمي‌شود. حماس به طور طبيعي تلاش مي‌كند با اعراب و همه كشورهاي جهان اسلام روابط خوبي داشته باشد. يكي از وظايف اصلي ما بافتن همين مناسبات با جهان اسلام است.

اگر شرط اعراب براي حماس در راستاي نزديكي با آنها جدايي از ايران باشد، آن زمان چه مي‌كنيد؟

ماهيچ شرطي را نه از ايران و نه غير ايران نمي‌پذيريم.

آقاي مشعل گفته بودند كه در سال ٢٠١٧ از سمت رييس دفتر سياسي كناره‌گيري مي‌كنند، اين اتفاق كي رخ خواهد داد؟

ظرف چند روز آينده اين اتفاق رخ خواهد داد، انتخاب هم به شكل دموكراتيك در داخل جنبش برگزار خواهد شد.

مانيفست سال ١٩٨٨ حماس، ٣٠ سال از رويكرد و اعتقادات حماس را نشان داد و بر مبناي آن عمل كرد. آيا اين مانيفست جديد را يك نوع پذيرش اشتباه در راستاي اصلاح گذشته نمي‌دانيد؟

من نگراني كه در وجود شما هست را مي‌پذيرم. همان‌طور كه در ابتداي مصاحبه اشاره كردم بايد دقيق‌تر سند را مطالعه كنيد، قبل از مصاحبه نيز مروري بر منشور٨٨ داشتم و با سند فعلي مقايسه كردم، در لحن تفاوت‌هايي وجود داشته است، اما هيچ تغييري در اصول نيست. همين‌طور كه عرض كردم زباني كه تغيير كرد نتيجه گسترش و تحولي است كه در انديشه حماس صورت گرفته است. قرآن مجيد كه كلام‌الله است و در آن خدشه‌اي وارد نمي‌شود اگر درست نخوانيد ممكن است دچار اشتباه شويد. ما در قرآن آيه‌اي داريم كه مي‌فرمايد: «به نماز نزديك نشويد»، اگر آن را كامل نخوانيم دچار اشتباه مي‌شويم، اما آيه كامل مي‌فرمايد «به نماز نزديك نشويد هنگامي كه مست هستيد.» بنابراين منشور را نبايد گزينشي خواند. حماس از امت اسلامي اين انتظار را دارد، كه ناظر بر عملكرد جنبش باشد و سعي برآن باشد كه در قالب انتقاد و گفت‌وگو آن را انتقال دهد تا مسير ما تغيير نكند. نيروي اصلي ما برگرفته شده است از امت عربي و اسلامي است. اگر منشور را به طور كامل ببينيد ادبيات و موضع‌گيري‌­ها و كاركرد آن بطور كامل با اهداف عاليه مردم فلسطين منسجم بوده است. شما نگران نباشيد ان‌شاءالله كه حماس كماكان در مسير صحيح گام برداشته و از خداوند متعال مي‌خواهيم كه به هدف نهايي خود دست پيدا كنيم.

گفتگو از: «روزنامه اعتماد»

سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هجدهم رمضان # شب قدر