بازدید 6710

بدرود اى بزرگترین ماه خدا و اى جشن اولیای خدا

ماه رمضان امسال هم گذشت... و چه دلگیر است این غروب آخر، انگار همه وجودت را به لحظه‌های این ماه سنجاق کرده‌‌اند! تازه داشتیم هر روز چند ساعتی برای خوب بودن تمرین می کردیم.../ کم گناه نکرده ایم به درگاهش و کم حریمش را نشکسته‌ایم و مگر تنها از سر لطف، جای بخشش برایمان باشد، که از سر عدل اگر باشد
کد خبر: ۱۸۷۳۸۷
تاریخ انتشار: ۰۸ شهريور ۱۳۹۰ - ۱۹:۵۲ 30 August 2011
سرویس فرهنگی «تابناک» ـ ماه رمضان امسال هم گذشت... و چه دلگیر است این غروب آخر، انگار تمام وجودت را به لحظه‌های این ماه سنجاق کرده اند، تازه داشتیم هر روز چند ساعتی برای خوب بودن تمرین می‌کردیم، تازه داشت یادمان می‌آمد که زیر پوست همین شهر خودمان، چه خانواده‌هایی هستند که بیشتر روزهای سال به مانند همین روزهای رمضان امسال، گرسنگی و تشنگی می‌کشند ولی... .

تازه داشتیم عادت می‌کردیم به صبور بودن، به اینکه زود از کوره در نرویم و زبانمان آنقدر در اختیارمان باشد که به هم نوع دیگری درشت نگوییم و از او درگذریم تا بهانه ای باشد برای التماس به خدا که بگذرد از گناهانمان... چه، کم گناه نکرده ایم به درگاهش و کم حریمش را نشکسته‌ایم و مگر تنها از سر لطف جای بخشش برایمان باشد، که از سر عدل اگر باشد که کلاهمان پس معرکه است... .

چشمانمان تازه داشتند یاد می‌گرفتند که چگونه از پلشتی‌ها روی بگردانند و تنها او را ببینند، چه، در آن زاویه هر چیز دیگری را که بنگری بهره ای از نور الهی دارد و... به خیلی چیزها داشتیم عادت می‌کردیم و خدا کند که عادت کرده باشیم.

با همین حال، غریب از زبان ولی خدا وداع می‌کنیم با تو ای ماه خدا، با تو که نفهمیدیمت و چقدر سنگین است این افسوس جانسوز که شاید تذکاری باشد برای پیشگیری از حسرت روز حساب. وداع می‌کنیم با این امید که آمرزیده شده باشیم در شب‌های قدرت و بیمه شده باشیم برای گذراندن راهی یک ساله.

متن زیر سخنرانی وداع گونه رهبر انقلاب با ماه خدا برگرفته از وداع حضرت سجاد(ع) در 24 سال قبل است:

«السّلام علیك یا شهر اللَّه الأكبر»؛ بدرود اى بزرگترین ماه خدا و اى جشن اولیای خدا. «السّلام علیك یا أكرم مصحوب من الأوقات»؛ بدرود اى شریف‌ترین و عزیزترین مصاحب از وقت‌ها و زمان‌ها و اى بهترین ماه از لحاظ روزها و ساعت‌ها. «السّلام علیك من شهر قربت فیه الآمال»؛ بدرود اى ماهى كه آرزوها در آن به ما نزدیك شد؛ یعنى ما با تلاش خودمان، تلاش مضاعفان، به آمال و آرزوهاى حقیقى و انسانى خودمان نزدیك شدیم.



به همین ترتیب با این جملات و كلمات، امام سجاد این ماه مبارك را بدرود مى‌گوید و از لیلةالقدر و از دعا و از قرآن و از مغفرت در این ماه به گرمى و مشتاقانه سخن می‌گوید و پس از خداى متعال درخواست مى‌كند: خدایا آنچه را در این ماه به ما رسیده، براى ما نگه دار؛ و آنچه را كه ما از این ماه به‌ دست نیاوردیم، این محرومیت ما را به ‌عنوان یك نقص، به‌ عنوان یك ضعف، مورد ترحم خودت قرار بده و براى ما جبران كن و بعد امام سجاد آرزو مى‌كند كه یك‌ بار دیگر این ماه برگردد.

این یك نمونه از دعاهاى این ماه شریف بود كه در پایان این ماه از زبان سیدالساجدین و معلم دعا و ذكر و یاد، مقدارى از آن را معنا كردیم. من اعتقادم این است كه این دعاها با ترجمه‌هاى خوبى باید ترجمه بشود. كسانى كه قادر بر ترجمه خوب این دعاها هستند، منهاى تفصیل و تشریح و تفسیر و توضیح، خودِ دعا را با یك زبان گویا و روشن و شیوا كه تا حدى متناسب با بیانات خود امام سجاد باشد، ترجمه كنند و در اختیار فارسى‌زبان‌هایى كه عربى نمى‌دانند، بگذارند تا این‌ها در این دعاها تدبر كنند و ببینید كه چگونه مى‌شود با خدا سخن گفت... .

از دست ندهید!

این مایه تقوایى را كه در این ماه براى شما به‌ دست آمد، قدر بدانید؛ این را حفظ كنید؛ این از دست مى‌رود. شما با حضورتان در مجامع بندگى خدا مثل مساجد، نمازها، پاى صحبت‌ها ـ بحمداللَّه جوّ غالب جامعه ما جوّ توجه و تذكر است؛ قرآن، دعا و مناجات است ـ و تنفس در این فضاى معنوى، بی گمان مایه‌اى از تقوا را براى خودتان در این ماه تحصیل كرده‌اید. روزه كمك بسیار بزرگى بوده؛ این روزه بسیار چیز قیمتى و ارزشمندى است.

لازم نیست خودِ انسان مثل این‌كه وزنش را مى‌رود امتحان مى‌كند كه چقدر كم یا زیاد شده، بتواند درست بفهمد كه چقدر آن معنویت و صفا برایش پیدا شده ـ‌البته اگر انسان به اعمال و رفتار با آن قلب خاضع و متذكر خودش توجه كند، آثار این عبادات را مى‌بیند و حس مى‌كند ـ اما آن‌ طور هم نیست كه خیلى محسوس باشد، لكن بدانید یك مقدار صفا، معنویت، لطف در شما پیدا شده؛ این را نگهش دارید. نگه داشتن آن در درجه نخست به این است كه تا آن‌جایى كه مى‌توانید، تلاش كنید گناه نكنید.

 غفلت از گناه

یكى از مشكلات ما این است كه گناه‌هاى خودمان را نمى‌شناسیم. آن كسى كه مثلاً به غیبت كردن عادت كرده، توجه ندارد كه یك گناهى را مرتب انجام مى‌دهد؛ آن كسى كه به دروغ‌گویى عادت كرده، با این گناه انس گرفته و توجه ندارد؛ آن كسى كه عادت كرده به آزار مردم و با زبان و با رفتار خودش افرادى را كه دم چَك او هستند، اذیت مى‌كند، توجه ندارد به این گناه و به آن عادت كرده؛ آن كسى كه به شهوات گوناگون جنسى، از طریق چشم و از طرق گوناگون دیگر عادت كرده، توجه ندارد كه دچار چنین گناهى است؛ آن كسى كه عادت كرده به حیف و میل بیت‌المال یا اموال مردم، توجه ندارد چه گناه بزرگى مرتكب مى‌شود؛ نه این ‌كه نمى‌داند؛ یعنى غفلت در انسان یك انس به ‌وجود مى‌آورد و انسان انس مى‌گیرد.



نخست این که متوجه نیست گناه كرده و دارد گناه مى‌كند؛ وقتى هم متوجه بشود، گناه خودش به نظرش كوچك مى‌آید. وقتى انسان با گناهى انس گرفت، آن گناه به چشم انسان كوچك مى‌آید و این خودش یك گناه است؛ یعنى آن گناهى كه از كبائر به شمار می‌رود، این است كه انسان تخلف و معصیت خودش از امر الهى را كوچك بداند و بگوید این گناه كه من انجام مى‌دهم، چیزى نیست؛ خودِ این یك گناه است.

 گناه اختصاصی!

ما اگر بخواهیم گناه نكنیم، اول باید گناه خودمان را بشناسیم و این به ‌وسیله خود ما ممكن است، دیگران گناه ما را نمى‌دانند. خود ما باید در كار خودمان و رفتار شبانه‌روزى‌مان دقت كنیم. هر كسى یك گناهى دارد. ممكن است بنده یك گناهى بكنم كه از دست شما اصلاً برنیاید؛ شما یك گناه بكنید كه آن برادر دیگرتان به آن گناه راهى نداشته باشد. غیر از گناه‌هاى مشترك كه همه انسان‌ها در آن گناه‌ها به‌ خاطر وسوسه‌هاى نفسانى غالباً شریكند ـ كم و زیادش متفاوت است ـ بعضى گناه‌ها اختصاصى است.

گاهى یك انسان كم‌كارى‌اش یك گناه است، یك انسان دیگر نه؛ مثلاً فرض كنید یك نفر براى خودش كار، تجارت و كارگرى مى‌كند. حال اگر این شخص كم‌كارى كرد، ممكن است در وضع نیاز جامعه آن هم یك گناه باشد، اما بالاخره یك گناه كوچك و محدود است؛ اما یك نفر یك كار حساس را براى جامعه انجام مى‌دهد كه كم‌كارى او ضربات جبران‌ناپذیرى مى‌زند؛ این یك گناه بزرگ است.

یك نفر با مسائل مالى كلان سر و كار دارد كه بى‌توجهى او به مسائل مالى یك گناه است؛ در حالى كه دیگرى كه با آن مسائل با آن عظمت و با آن ابعاد سر و كار ندارد، بى‌توجهى او به مسائل مالى به این بزرگى نیست؛ یك نفر رفتار و روش و اخلاق و كردارش، درس و الگو براى جامعه است؛ مثل ما عمامه‌اى‌ها كه رفتارمان از نظر مردم یك ملاك و معیار شناخته مى‌شود یا برادرانى كه لباس‌هاى مقدس انقلابى را به تن دارند ـ بیشتر این یونیفرم‌هایى كه در جامعه ماست، لباس‌هاى مقدس انقلابى است ـ به ویژه آن‌هایى كه از انقلاب جوشیده مثل برادران پاسدارِ سپاه. البته بقیه یونیفرم‌پوش‌ها هم همین‌ گونه‌اند.

نیروهاى ارتش و انتظامىِ امروز كه نظام، نظام اسلامى است، این‌ها هم لباسشان لباس مقدسى است و باید به كارهایشان بیشتر توجه كنند و بیشتر اهمیت دهند. چرا؟ چون از نظر دیگران الگو هستند. مسؤولان مملكتى در هر سطحى، از دیگران وظیفه بیشترى دارند.

شما برادران یا خواهرانى كه در بخش‌هاى گوناگون دستگاه‌هاى دولتى كار مى‌كنید یا خواهرانى كه همسر مسئولان و موظفان و مأموران عالى‌رتبه نظام جمهورى اسلامى هستند، وظیفه‌شان سنگین‌تر است، چون شما گناهان اختصاصی‌ دارید كه اگر دیگرى آن‌ها را مرتكب شود، آن‌قدر اهمیت ندارد كه شماها انجام دهید. پس ببینید مهم این است كه ما گناهمان را بشناسیم؛ گاهى گناه خودمان را نمى‌شناسیم.

البته «المؤمن مرآت المؤمن»؛ یك برادر مى‌تواند گناه‌هاى یك برادر دیگر را اگر دید، به او بگوید؛ منتها نه با آبروریزى و ایذاء، بلكه به شكل لطیفى به او بفهماند و او را متوجه و متذكر بكند و این هم خیلى خوب است كه بتواند خودش را اصلاح كند. خلاصه حفظ مایه تقوا و آن صفا و معنویت در درجه اول به ترك گناه است. كوشش كنیم گناه را ترك كنیم و از خودمان مواظبت كنیم كه گناه نكنیم.

نیاز نظام

امروز جامعه و نظام ما به انسان‌هاى پاك، نیرومند و با استقامتى كه دل‌هایشان از معرفت الهى استوار و سیراب شده و گناه در روحیه آن‌ها تزلزل و رخنه‌اى ایجاد نكرده، نیاز دارد. همان‌ گونه كه مى‌دانید، دنیاى كفر و استكبار، ما را كه یك جامعه اسلامى و انقلابى هستیم، تهدید مى‌كند. این تهدید خشك و خالى هم نیست و اگر دستش برسد و بتواند و برایش به صرفه باشد، تهدیدش را عملى هم مى‌كند؛ منتها حُسن كار این است كه تضادهاى جهانى و مشكلات بزرگ و مسائلى كه امروز ابرقدرت‌ها دارند، این میدان و این امكان را به آن‌ها نمى‌دهد كه بخواهند تهدیدشان را عملى كنند؛ خودشان مشكلاتى چندین برابر بزرگتر دارند، ولى خب اگر بتوانند ضربه را وارد مى‌كنند.

در چنین میدانى كه ما باید هشیار و قوى باشیم، نیازمند انسان‌هاى مؤمن، هشیار، آگاه، خالص و صمیمى هستیم و اگر بتوانیم، یك نسل خودمان ـ همین نسل موجود ـ را با اخلاق و تربیت اسلامى آمیخته كنیم، بی‌گمان حركت آینده نسل‌هاى ما بر این روال و به این سمت خواهد بود و دیگران هم از ما یاد خواهند گرفت.

سخنرانى در روز 29 ماه مبارك رمضان‌؛ 7/3/1366
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
فریت بار
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱۸
کم کم غروب ماه خدا دیده می شود/ صد حیف از این بساط که برچیده می شود.
خداحافظی با ماه رمضان چه مشکل بود. انگار آدم از عزیزان خود بهنگام دوری و ترک شهر و دیار روبوسی کند.
در تمامی این ماه رحمت خدا را در دل و جان خود احساس میکردیم و اکنون نوبت خداحافظی و ترک این خزانه رحمت و سعادت رسیده است. در دل دوتا حس مختلف در آن واحد در کنار هم جای گرفته اند. ترک دوست بسیار گران و غم انگیز است و رسیدن عید توام با شادی و خوشی. شادی از موفقیت عبادت در این ماه. و شادی از اینکه توفیق شنیدن پیام اسلام و بجای آوردن عبادت روزه داری نصیبمان گردید.
الحمد لله رب العالمین.
مبارك باشه
فرازی از نیایش امام زین العابدین در وداع ماه رمضان :
"اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْبُرْ مُصِيبَتَنَا بِشَهْرِنَا، وَ بَارِكْ لَنَا فِي يَوْمِ عِيدِنَا وَ فِطْرِنَا"
"بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندان او. ما از سپرى شدن رمضان اندوهگینیم، تو ما را بر اندوه این فراق پاداش خیر ده و این روز عید و روز روزه گشادن را بر ما مبارک گردان."
من از تمام شدن فقط به یک دلیل خوشحالم اون هم ندیدن قیافه روزه خواران وقیح و عکس العمل نشان ندادن نیروی انتظامی
الله اکبر الله اکبر لا اله الا الله
و الحمدلله الذی هدانا و له الشکر علی ما اولینا
خدایا ما را زنده بدار و صالح مؤمنین تا سال دگر برای تو و به نیّت قرب تو صیام و قیام کنیم. باشد که سال دگر از همت ملت ایمان و توبه کنندگان بدرگاهت و بازگشت کنندگان به نهی منکر و امر معروف، باشیم. ببخش ای کریم!
انک انت السمیع العلیم
چه دلتنگی ای
باز هم ماه رمضان رفت و باز هم حسرتش برای ما. چه حسرت بزرگی. حسرت اینکه استفاده ای که باید نبردیم. شاید سال دیگر زده نباشیم و رمضان بعدی را نبینیم.
کاش اگر رمضان دیگر زنده بودیم عید فطر را با عید ظهور مولایمان جشن بگیریم.
اللهم عجل لولیک الفرج
از امروز مراقبت نفسانی باید بیشتر بشه چراکه شیاطین از غل و زنجیرها آزاد میشن و مثل یک جانی خطرناک به ما حمله ور میشن
اعوذ با الله من الشیطان الرجیم
من با اتمام ماه رمضان تازه متوجه شدم که این زندگی رو باختم و چه فرصت هایی رو از دست دادم فرصت هایی که خدا توی تنهایی اش به ما لبیک گفت و ما در جوابش گفتیم عمری هنوز باقیست یادم تو را فراموش خدایا . من به نوبه خودم شرمنده ام ای ماه تنها
خدايا از ما بگذر
برچسب منتخب
# توماج صالحی # نمایشگاه کتاب # موسسه مصاف # صادق زیباکلام # سیل
وب گردی